وبلاگ عشقموبلاگ عشقم، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
مامان فریبامامان فریبا، تا این لحظه: 37 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره
کیان جانکیان جان، تا این لحظه: 7 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات عشقم در وب

نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت!

1394/7/14 19:23
نویسنده : مامان فریبا
160 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم نتایجی که منتظرش بودم رو دادن و با بهترین نمره انتخاب اولم دانشگاه علوم پزشکی ایران قبول شدم.

و از بهمن ماه باید برا کلاسام برم تهران

همه چیز خوبه بجز اینکه برا داشتن تو باید صبر کنم!

آخه نمیشه هم کارمو داشته باشم هم درس بخونم اونم تهران, هم بارداری!

از این سه تا هر کدومش به تنهایی یه فریبا میخواد و من خیلی تلاش کنم از پس کار و درس و دانشگاه بربیام.

وقتی بهش فکر میکنم که تا دو سال باید صبر کنم واقعا غصه میخورم و ناراحت میشم.

ولی بجاش مامانت کارشناس رادیولوژی از بهترین دانشگاهه

توکل بر خدا.من نمیدونم صبر کردن و درس خوندنم الان کار درستیه یا نه. خیلی استرس دارم که دو سال دیگه هم باید صبر کنم ولی حالا که پیش اومده خودمو میسپرم به خدا و ادامه میدم چون میدونم هر چی خواست خدا باشه همون میشه و هر وقت خودش بخواد تو رو بهم هدیه میده

خدای مهربون کمکم کن پازل زندگیمو طوری بسازم با دیدنش لذت ببرم و همه چیزش دقیق و به جا باشه

 

پسندها (8)

نظرات (2)

baran
15 مهر 94 19:28
دوست گلم خیلی ممنون ک بهم سر زدی.ایشالا همیشه موفق باشی و نینی خوشگلت به وقتش بیاد پیشت
مامان فریبا
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان حلما
17 مهر 94 18:12
همیشه موفق باشی خانوم اسم انتخاب کردن خیلی سخته فریها به اسم خودت میاد انشالله نی نی خوشگلت به وقتش بیاد بغلت
مامان فریبا
پاسخ
ممنون عزیزم