وبلاگ عشقموبلاگ عشقم، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره
مامان فریبامامان فریبا، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره
کیان جانکیان جان، تا این لحظه: 7 سال و 23 روز سن داره

خاطرات عشقم در وب

تمام وجودم رو هر ثانیه تو دریای فکر تو حل میکنم

نگاه کن واسه اینکه تو با منی چه جوری خدا رو بغل می کنم!

اومدی تا بره فصل دیوونگی,شدی آرامش کل این زندگی

با تو هر ثانیه عاشقانست برام, آرزوهامو از کی بجز تو بخام!

بعد از مدتها اووووووومدم

عشق من کوچولوی من نفسم پسر کوچولوی شیرینم که امروز یک سال و نیمه شدی میخوام بگم خیلی راحت همه جوووونم و عشقمو زندگیم شدی خیلی سادست جز تو از دنیا هیچی نمیخوام بخاطر تو از خودم از همه دنیا میگذرم دنیا چیه بخاطرت از دل و جونم میگذرم اینم ترانه لیلاست که این روزها با تمام قلبم برات میخونمش و چه کیفی داره خوندنش برات وقتی تو چشات نگاه میکنم این روزها خیلی خوشکل میگی مامان و با هر بار گفتنش همه دنیارو بهم میدی و منو خوشبخترین ادم دنیا میکنی ولی خیلی کم میگی بیشتر میگی بابا اینم دلیلش خودمم. چون بیشتر باهات کار کردم وقتی بابا نیست درموردش حرف زدیم و تشویقت کردم صداش کنی ولی کسی نبود باهات ...
17 شهريور 1397

روز پدر و روز مرد

امسال روز پدر تو تعطیلات عید بود و من با بودن کیان و نبودن میثم نتونستم برنامه خاصی داشته باشم.فقط یه کیک گرفتیم و رفتیم خونه مامانم برای تبریک به بابا جون اون شب زن دایی نسرین و حسنا و سارا هم اونجا بودن و شب خوبی بود با تاخیر زیاد ولی بالاخره میخوام عکسهاشو بذارم تا برای پسرم یادگاری بمونه بابا جونم، میثم عزیزم و کیان جان نفس مامان روزتون ماهتون و سالتون مبارک مردهای زندگیم خیلی دوستون دارم و خوشحالم که شمارو دارم...
3 ارديبهشت 1397