وبلاگ عشقموبلاگ عشقم، تا این لحظه: 9 سال و 28 روز سن داره
مامان فریبامامان فریبا، تا این لحظه: 37 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره
کیان جانکیان جان، تا این لحظه: 7 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات عشقم در وب

بعد از مدتها اووووووومدم

عشق من کوچولوی من نفسم پسر کوچولوی شیرینم که امروز یک سال و نیمه شدی میخوام بگم خیلی راحت همه جوووونم و عشقمو زندگیم شدی خیلی سادست جز تو از دنیا هیچی نمیخوام بخاطر تو از خودم از همه دنیا میگذرم دنیا چیه بخاطرت از دل و جونم میگذرم اینم ترانه لیلاست که این روزها با تمام قلبم برات میخونمش و چه کیفی داره خوندنش برات وقتی تو چشات نگاه میکنم این روزها خیلی خوشکل میگی مامان و با هر بار گفتنش همه دنیارو بهم میدی و منو خوشبخترین ادم دنیا میکنی ولی خیلی کم میگی بیشتر میگی بابا اینم دلیلش خودمم. چون بیشتر باهات کار کردم وقتی بابا نیست درموردش حرف زدیم و تشویقت کردم صداش کنی ولی کسی نبود باهات ...
17 شهريور 1397

روز پدر و روز مرد

امسال روز پدر تو تعطیلات عید بود و من با بودن کیان و نبودن میثم نتونستم برنامه خاصی داشته باشم.فقط یه کیک گرفتیم و رفتیم خونه مامانم برای تبریک به بابا جون اون شب زن دایی نسرین و حسنا و سارا هم اونجا بودن و شب خوبی بود با تاخیر زیاد ولی بالاخره میخوام عکسهاشو بذارم تا برای پسرم یادگاری بمونه بابا جونم، میثم عزیزم و کیان جان نفس مامان روزتون ماهتون و سالتون مبارک مردهای زندگیم خیلی دوستون دارم و خوشحالم که شمارو دارم...
3 ارديبهشت 1397

بدون عنوان

گل پسر چند روزه که شروع کرده به راه رفتن اول با دو سه قدم شروع کرد و الان حدود ۸ قدم یا بیشتر برمیداره چقد لذت بخشه مادر بودن هیچی تو دنیا قشنگتر از داشتن یه کوچولوی دوست داشتنی نیست وقتی کیان نگام میکنه قند تو دلم آب میشه وقتی دستاشو میکشه سمت من که بغلش کنم انگار دنیارو بهم میدن بودنش مثل یه معجزست وقتی بهش میگم چشمات کو انقد خوشکل چشاشو میبنده که میخوام قورتش بدم لب و چشم و پا و ... اکثر قسمتهای بدنش رو میشناسه ساعت و لوستر و جوجه و ماهی و تلوزیون و یخچال و ... رو میشناسه گل پسرم تقریبا همه اطرافیانو میشناسه و با انگشت خوشکلش هر کدوم رو میپرسم اشاره میکنه فقط مامان رو نمیشناخت چون من همه رو باهاش کار کرده بودم ولی مام...
29 فروردين 1397