وبلاگ عشقموبلاگ عشقم، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره
مامان فریبامامان فریبا، تا این لحظه: 37 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره
کیان جانکیان جان، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

خاطرات عشقم در وب

لحظه های با تو بودن

عشقم گل پسرم نفس مامان وقتی بهش فکر میکنم باورم نمیشه که بیشتر از 5 ماهه که با منی... چقد لحظه های با تو بودن قشنگه کاش میشد این حس رو قاب بگیرم برا همیشه بذارم یادگار بمونه میدونم تا عمر دارم این لحظه ها یادم نمیره لحظه هایی که با تکون خوردنت همه دنیارو بهم میدی و خوشحال میشم که هستی, سالمی و پیش خودمی الان هیچی برام مهمتر از سلامتیه تو نیست بعضی وقتا استرس میگیرم نکنه تو الان اذیت باشی و بخاطر نشستن یا خوابیدنم از دستم ناراحت باشی! آخه گلم الان روز چهارمه که برگشتم سر کار و صبح زود بیدار میشم و تا ظهر یا سر پا هستم یا پشت میز نشستم. حوصلم از تو خونه موندن سر رفته بود و دلم برا محیط بیرون از خونه و کا...
4 آذر 1395

فقط فقط خودمو خودت

سلام ای تنها بهونه واسه ی نفس کشیدن هنوزم پر میکشه دل واسه ی به تو رسیدن   عشقم حس خیلی خوبیه که الان فقط پیش خودمی و فقط من بودنت و تکون خوردنت رو حس میکنم نمیدونی چه حس خوبیه وقتی تو نت میخونم تو به صدای قلب من عادت داری و میشناسیش و برا همینم وقتی به دنیا بیای تو بغل من اروم میشی با هر تکونی که میخوری ذوق میکنم و لذت میبرم و دلم میخواد میشد حسابی ببوسمت نمیدونستم انقد مادر تو بودن قشنگه! بعضی وقتا فکر میکنم کاش زودتر مادر شدن رو تجربه میکردم  ولی خوب به خودم حق میدم چون دوس داشتم خیییییلی مادر خوبی باشم و تا الان امادگی که میخواستم از همه نظر باشه رو نداشتم والان برا داشتنت لحظه شم...
25 آبان 1395

پسرم خوش اومدی

گل پسرم خیلی دوست دارم این مدت خیلی حالم بد بود برا همین نتونستم زودتر بیام اینجا انشالا حالم بهتر بشه کلی برات مطلب میذارم ...
19 شهريور 1395

بدون عنوان

زندگی تصویریست! قلم و کاغذ و رنگش از توست. قلمت را بردار و به نقاشی آن همت کن! گاه گاهی دو سه گامی به عقب پای گذار و تماشایش کن. گر پسندیدی آن, حرفی نیست. غیر از آن بود , هنوز , کاغذ و رنگ و قلم در کف توست... تا زمانی باقیست قلمت را بردار و به رنگی خوش تر روشن و روشن تر نقش دیگر انداز و به پیکار سیاهی پرداز.   ...
18 آذر 1394

بدون عنوان

خدایا... از بد بودن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت... اما شکایتم را پس میگیرم... من نفهمیدم فراموش کردم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت نگاهم به تو باشد گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست معنایش این نیست که تنهایم... معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت... با تو تنهایی معنا ندارد دوستت دارم , خدای خوب من! ...
18 آذر 1394