وبلاگ عشقموبلاگ عشقم، تا این لحظه: 9 سال و 21 روز سن داره
مامان فریبامامان فریبا، تا این لحظه: 37 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره
کیان جانکیان جان، تا این لحظه: 7 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات عشقم در وب

بعد از مدتها اووووووومدم

عشق من کوچولوی من نفسم پسر کوچولوی شیرینم که امروز یک سال و نیمه شدی میخوام بگم خیلی راحت همه جوووونم و عشقمو زندگیم شدی خیلی سادست جز تو از دنیا هیچی نمیخوام بخاطر تو از خودم از همه دنیا میگذرم دنیا چیه بخاطرت از دل و جونم میگذرم اینم ترانه لیلاست که این روزها با تمام قلبم برات میخونمش و چه کیفی داره خوندنش برات وقتی تو چشات نگاه میکنم این روزها خیلی خوشکل میگی مامان و با هر بار گفتنش همه دنیارو بهم میدی و منو خوشبخترین ادم دنیا میکنی ولی خیلی کم میگی بیشتر میگی بابا اینم دلیلش خودمم. چون بیشتر باهات کار کردم وقتی بابا نیست درموردش حرف زدیم و تشویقت کردم صداش کنی ولی کسی نبود باهات ...
17 شهريور 1397

روز پدر و روز مرد

امسال روز پدر تو تعطیلات عید بود و من با بودن کیان و نبودن میثم نتونستم برنامه خاصی داشته باشم.فقط یه کیک گرفتیم و رفتیم خونه مامانم برای تبریک به بابا جون اون شب زن دایی نسرین و حسنا و سارا هم اونجا بودن و شب خوبی بود با تاخیر زیاد ولی بالاخره میخوام عکسهاشو بذارم تا برای پسرم یادگاری بمونه بابا جونم، میثم عزیزم و کیان جان نفس مامان روزتون ماهتون و سالتون مبارک مردهای زندگیم خیلی دوستون دارم و خوشحالم که شمارو دارم...
3 ارديبهشت 1397