وبلاگ عشقموبلاگ عشقم، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
مامان فریبامامان فریبا، تا این لحظه: 37 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره
کیان جانکیان جان، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات عشقم در وب

عکس های 3 ماه اول زندگی کیان جان😍

1396/4/2 18:19
نویسنده : مامان فریبا
369 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامان میخوام عکس هایی که تا الان تنبلی کردم و نذاشتم رو بذارم
دفتر خاطراتم رو هم اوردم تا یه چیزهایی از مطالب جالبش رو برات اینجا بنویسم
عزیز دلم روز دوشنبه 14 تیر ماه سال 95 ساعت 11.15 شب بود که فهمیدم تو خونه تنها نیستم و تو هستی...
منتظر بابا میثم شدم تا بیاد و بهش بگم...
خوشحال شدم که تو نی نی 95 (اسم وبلاگت) میشی و سال 95 به دنیا میای
فکر میکردم باید اسم وبلاگ رو عوض کنم ولی خدارو شکر تو 17 اسفند 95 قدم رو چشم مامان و بابا گذاشتی
تا اواخر شهریور حالم خیلی بد بود و دکتر کلی منو ترسونده بود که اصلا دوس ندارم اون روزا رو یادم بیاد چون بینهایت استرس داشتم، همش دعا میکردم تو بمونی پیشم و به سلامت بدنیا بیای، و الان خوشحالم که اون روزها به خیر گذشتن
کیکی که روز آخر کار برای همکارا گرفتم


شیرینی روز آخر کار، انقد خوشحال بودم که روز آخره که به همکارا گفتم یکی بره کیک بگیره


بابا میثم و کیان ، 18 اسفند 95 بیمارستان نبوی


زن عمو فروغ تو بیمارستان

 

 

 

 

 

 

 

 

 


پسر گلم بعد از اولین حمام، سومین روز


سومین روز زندگی

 

 


پنجمین روز زندگی مطب دکتر پورمهدی
نور تو چشمات بود نفسم که دستاتو گذاشتی رو چشمات


خونه مامانی جون


دهمین روز زندگی و افتادن بند ناف

بعد از دومین حمام

فرشته ی من چقد راحت خوابیده

 

 

فروردین 96

 

 

 

 

اردیبهشت 96 دبستان پیشگام جشن اسم پارسا گلی پسر خاله ی مهربونت

 

 

دو ماهگی پسرم

 

عشقم محو تماشای تی وی

تماشای تی وی و خوردن انگشت

 

 

 

روز 28 و ختنه پسرم

دو ماهگی

 

 

3 ماهگی

کیان و لباس دخترونه

 

دستبند پسرم، هدیه خاله نوشین

قربون چشمات بشم ،همه زندگیمی

 

پسندها (2)

نظرات (0)